اولین ارد و
امر وز ظهر وقتی مهدی ازمدر سه آمد خیلی خوشحال بودگفت که فر د امیخوایم بریم قبرستان اردوتعجب کردم وقتی کیفش و بازکرد م دیدم تور ضایتنامه نوشتن اردوی مقبرالطشعر اگفتش خانم معلم گفت هر چی دلتون می خواد بیار ین میتونیداسباب بازی چیپس.پفک.پفیلا...
آرزودار م بهار ان مال تو/شاخه های یاس خندان مال تو
آن خداوند ی که د نیا ر اآفرید/تاابدهمر اه وپشتیبان تو
نوشته شده توسط:مامان منصوره یکشنبه 8/2/92
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی