، تا این لحظه: 18 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

مهدی و علیسان امیدهای زندگیم

جایی که عشق هست، زندگی هست

پرستاری ازمادرخونه

امروزدهم بهمن  دیروزبدجوری سرماخورده بودم الان به لطف بچه ها و همسرجان خوبم. دیروزواقعا بچه ها و هادی زحمت کشیدند مهدی که ازظرف شستن متنفردوسه بارظرف هاراشسته خونه راجاروکشیده علیسان فندق مامان هم سرامیکاراتی کشیده تومرتب کردن خونه کمک کرده همسرجان هم بامراقبت هاش شرمندم کرده مرسی که هستید پروردگارا اگر هر نفس از زندگیم را بابت حضور فرزندانم به شکر گذاری از تو اختصاص دهم باز هم کم است …‌ای خالق بهترین‌ها سپاس بی پایان تو را بابت بهترین نعمتهایت … ...
10 بهمن 1400

روززن

کسی که همیشه میدونه چطور منو خوشحال کنه، کسی که همیشه میدونه من چی میخوام، کسی که همیشه هرکاری میکنه تا من احساس خاص بودن داشته باشم، تو هستی. برای این هدیه زیبای غافلگیر کننده ممنوم. خیلی خوشبختم که تو را دارم که اینطور باعث میشی لبخند به لبم بیاد. دوستت دارم. ...
4 بهمن 1400

عشقم علیسان

مردِ کوچکم روزی تکیه امنی برای یک زن میشوی.مانند پدرت. شانه هایت پناهگاه میشوند و دستانت امنیت بخش دستانی دیگر و من آن روز مث امروز و همیشه به داشتنت افتخار میکنم ...
26 دی 1400