مهدی و علیسان امیدهای زندگیم

خدا خوب می دونه که چی کشیدم خدا می دونه چه زجری رو دیدم سر حرفم تویی دنیا رو گشتم آخه چرا شدی تو سرنوشتم ...

کنار سیب و رازقی نشسته عطر عاشقی من از تبار خستگی, بی خبر از دلبستگی... عاشقم ...

سبب منم که میشکنم اما حرفی نمیزنم اگه هیچکس برام نموند واسه اینه که سبب منم ...

یکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابه نمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابه ...

كاش در دهكده عشق فراواني بود توي بازار صداقت كمي ارزاني يود كاش اگر گاه كمي لطف به هم ميكرديم مختصر بود ولي ساده و پنهاني بود ...

بهآنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند. به آنهایی فکر کن که درحال خروج از خانه گفتند : " روز خوبی داشتهباشی"، و هرگز روزشان شب نشد .span> به بچه هایی فکر کن کهگفتند : " مامان زود برگرد"،و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند ...

قراربود بمونی کنار غرورم  نگو قسمت اینه نگو از تو دورم ...

هـــزار بار این پهلو اون پهـــــــــــــــــــــلو میــــــــشم فایــــــــده ای نداره این تخـــــــــــت خواب آغـــــــوش گرم تــــــــــورو کم داره رفتنت دلمو میلرزونه و عاشــــــــــــق ترم میــــــــــکنه وقتــــــــــی که هرجوری شده دلت میـــــــــــــــــخواد  منو بــــــــه یه هم آغوشی عاشــــــــــــقانه دعوت کنـــــــی وای چـــه لذتی داره آغــــــــوش گــــــــــــــرمت مرد من امشــــــــــــب کی رو به آغـــــــوش گرفتی؟ ...